یادداشتهای یک دانشجوی فناوری اطلاعات و ارتباطات مطالب - مقالات - برنامه ها و پروژه های مربوط به فناوری اطلاعات و رایانه گاها علمی و اجتماعی
| ||
|
- به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه فرزندش رو دید و ماشین رو داد دست فرزندش و در حالی که چشماش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش ! - به سلامتی پدری که «نمیتوانم» را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!!! - به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید، اما واسه خیلیها پدری کرد - به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه، میره کارگری برای سیرکردن شکم بچهاش ، اما بچهاش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه ! - سلامتی اون پدری که شادیشو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصهشو با سیگار و دودش . . . - به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن.. - پدرم هر وقت میگفت “درست میشود”… تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میباخت…! - پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! پدر دستشو میندازه دور گردن پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟ پسر میگه: من..!! … … … پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!! پسر میگه : بازم من شیرم …پدر عصبی میشه، دستشو از رو شونه پسرش برمیداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟ پسر میگه : بابا تو شیری…!! پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من، حالا میگی تو ؟؟ پسر میگه : آخه دفعههای قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا… - وقتی پشت سر پدرت از پلهها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه… و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصههای تو هستش ، دلت میخواد بمیری… - پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشتهها هم میتوانند مرد باشند ! - خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود اما زودتر از او به خانه برمیگردد؛ به سلامتی هر چی پدره . . . - به یاد تمام پدرها و مادرهای عزیزمان که چشمشون به دیدن دوباره ماهاست. - به یاد تمام آنها چه آنهایی که هنوز بین ما هستند و ما قدرشان را نمیدانیم و چه آنهایی که ما از دستشان داده ایم و جایشان بین ما خالیست . (صلوات و فاتحه) نظرات شما عزیزان: |
|